زبان و ادبیات عربی...
هناک دائماً مَن هُو أتعَسُ مِنک، فأبتسم... 
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

 

                     سال نو مبارک

باز کن پنجره را

که بهاران آمد

که شکفته گل سرخ

به گلستان آمد

سال نو مبارک

باز هفت سین سرور

ماهی و تنگ بلور

سکه و سبزه و آب

نرگس و جام شراب

باز هم شادی عید

آرزوهای سپید

باز لیلای بهار

باز مجنونی بید

باز هم رنگین کمان

باز باران بهار

باز گل مست غرور

باز بلبل نغمه خوان

باز رقص دود عود

باز اسفند و گلاب

باز آن سودای ناب

کور باد چشم حسود

باز تکرار دعا

یا مقلب القلوب

یا مدبر النهار

حال ما گردان تو خوب

راه ما گردان تو راست

باز نوروز سعید

باز هم سال جدید

باز هم لاله عشق

 خنده و بیم و امید

 

با خوبی ها و بدی ها، هرآنچه که بود؛ برگی دیگر از دفتر روزگار ورق خورد

برگ دیگری از درخت زمان بر زمین افتاد، سالی دیگر گذشت

روزهایتان بهاری و بهارتان جاودانه باد . . .


 


 

 

 

[ چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, ] [ 11:0 ] [ علي افضلي ]

سلام.یکی از دوستان این مطلب را فرستاده به نظرم جالب آمد:
 
همه ما خودمان را چنين متقاعد مي كنيم كه زندگي بهتري خواهيم داشت اگر:
- شغلمان را تغيير دهيم
- مهاجرت كنيم
- با افراد تازه اي آشنا شويم
- ازدواج كنيم
فكر ميكنيم،‌ زندگي بهتر خواهد شد اگر:
- ترفيع بگيريم
- اقامت بگيريم
- با افراد بيشتري آشنا شويم
- بچه دار شويم
و خسته مي شويم وقتي:
- مي بينيم رييسمان نمي فهمد
- زبان مشترك نداريم
- همديگر را نمي فهميم
- مي‌بينيم كودكانمان به توجه مداوم نيازمندند
بهتر است صبر كنيم ...
با خود مي گوييم زندگي وقتي بهتر خواهد شد كه :
- رييسمان تغيير كند، شغلمان را تغيير دهيم
- به جاي ديگري سفر كنيم
- به دنبال دوستان تازه اي بگرديم
- همسرمان رفتارش را عوض كند
- يك ماشين شيك تر داشته باشيم
- بچه هايمان ازدواج كنند
- به مرخصي برويم
- و در نهايت بازنشسته شويم....
حقيقت اين است كه براي خوشبختي، هيچ زماني بهتر از همين الآن وجود ندارد.
اگر الآن نه، پس كي؟
زندگي همواره پر از چالش است.
بهتر اين است كه اين واقعيت را بپذيريم و تصميم بگيريم كه با وجود همه اين مسائل، شاد و خوشبخت زندگي كنيم.
به خيالمان مي رسد كه زندگي، همان زندگي دلخواه، موقعي شروع مي شود كه موانعي كه سر راهمان هستند، كنار بروند:
- مشكلي كه هم اكنون با آن دست و پنجه نرم مي كنيم
- كاري كه بايد تمام كنيم
- زماني كه بايد براي كاري صرف كنيم
- بدهي‌هايي كه بايد پرداخت كنيم
- و ... بعد از آن زندگي ما، زيبا و لذت بخش خواهد بود!
براي آغاز يك زندگي شاد و سعادتمند لازم نيست كه در انتظار بنشينيم:
- در انتظار فارغ التحصيلي
- بازگشت به دانشگاه
- كاهش وزن
- افزايش وزن
- شروع به كار
- مهاجرت
- دوستان تازه
- ازدواج
- شروع تعطيلات
- صبح جمعه
- در انتظار دريافت وام جديد
- خريد يك ماشين نو
- باز پرداخت قسط ها
- بهار و تابستان و پاييز و زمستان
- اول برج
- پخش فيلم مورد نظرمان از تلويزيون
- مردن
- تولد مجدد
- و...
خوشبختي يك سفر است، نه يك مقصد.
هيچ زماني بهتر از همين لحظه براي شاد بودن وجود ندارد.
زندگي كنيد و از حال لذت ببريد.
اكنون فكر كنيد و سعي كنيد به سؤالات زير پاسخ دهيد:
1- پنج نفر از ثروتمندترين مردم جهان را نام ببريد..
2- برنده‌هاي پنج جام جهاني آخر را نام ببريد.
3- آخرين ده نفري كه جايزه نوبل را بردند چه كساني هستند؟
4- آخرين ده بازيگر برتر اسكار را نام ببريد.
نميتوانيد پاسخ دهيد؟ نسبتاً مشكل است، اينطور نيست؟
نگران نباشيد، هيچ كس اين اسامي را به خاطر نمي آورد.
روزهاي تشويق به پايان مي رسد! نشان هاي افتخار خاك مي گيرند! برندگان به زودي فراموش ميشوند!
اكنون به اين سؤالها پاسخ دهيد:
حالا ساده تر شد، اينطور نيست؟


[ چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, ] [ 10:54 ] [ علي افضلي ]

 

ماهنامه جهانگردان در شماره نوروزی خود فهرست صد جاذبه خاص را که می توانند برتابنده جذابیت عام تاریخی، فرهنگی و طبیعی ایران باشند منتشر کرد. این فهرست شامل طیف متنوعی از جاذبه های ایران است که از نواحی خاص همچون کویر حاج علیقلی و خلیج گواتر تا پدیده هایی همچون آواز دشتی و مراسم حکومت زنان در یکی از روستاهای فریدن را در بر می گیرد. انتخاب صد جاذبه ممتاز در میان کشورهای توریستی جهان بسیار معمول بوده و نقش مهمی در برند شدن مقاصد گردشگری دارد. مجله جهانگردان همچنین در کنار این فهرست با درج یک فهرست خالی، از خوانندگان خود و ایرانگردان مجرب درخواست کرده است با ارسال فهرست پیشنهادی خود، به تکمیل فهرست صد جاذبه ممتاز ایران کمک کنند:

1. آستان حضرت رضا(ع)

2. آستانة حضرت عبدالعظیم(ع)

3. آستان حضرت معصومه(س)

4. امامزاده بی‌بی حکیمه(س)

5. مجموعة بازار تبریز

6. روستای کندوان

7. دریاچة ارومیه

8. غار سهولان

9. غار کرفتو

10. منطقة حفاظت شده مراکان

11. قره کلیسا

12. دریاچة نئور

13. عشایر شاهسون

14. بیابان خور و بیابانک

15. مرنجاب

16. شهر کاشان

17. روستای ابیانه

18. مجموعة میدان نقشجهان

19. مسجد جامع اردستان

20. ارگ بم

21. نارین قلعه نائین

22. جشن حکومت زنان در افوس

23. عشایر لک ایلام

24. درة لار

25. بازار روز بوشهر

26. دشتستان و تنگستان

27. مجموعه مناطق حفاظت شدة جاجرود

28. مجموعه کاخهای نیاوران

29. مجموعه کاخهای سعدآباد

30. قلعة بابک

31. کاروانسرای قصر بهرام

32. میدان آزادی تهران

33. موزة هنرهای معاصر

34. موزة فرش ایران

35. موزة ایران باستان

36. بازار تهران

37. چهل قلة دنا

38. تنگ صیاد

39. کوچ ایل بختیاری

40. خونیک و ماخونیک

41. پارک ملی تندوره

42. قشقاییها در بهار فارس

43. آبشار شوی

44. دریاچة سد دز

45. بافت قدیمی دزفول

46. کاخهای آپادانا و ماندانا

47. زیگورات چغازنبیل

48. اندیکا

49. غار کتله جور

50. گنبد سلطانیه

51. بسطام و خرقان، شاهرود

52. جنگل ابر

53. خلیج گواتر

54. شهر سوختة زابل

55. منطقه حفاظت شدة بهشت گمشده

56. آبشار مارگون

57. تخت جمشید

58. پاسارگاد

59. حافظیه و سعدیه

60. منطقة حفاظت شدة ارسباران

61. الموت

62. منطقة اورامانات

63. قرآن تاریخی روستای نگل

64. شهر خیالی لوت

65. لوت زنگیاحمد

66. جاده «دهسیف» به طبس

67. بافت تاریخی کرمان

68. مجموعة بیستون

69. باداب سورت

70. پارک ملی گلستان

71. دیلمان

72. میل گنبد

73. ترکمن صحرا

74. جنت رودبار

75. قلعه رودخان

76. ماسولة نو و کهنه

77. جزیره قشم

78. قلعة فلکالافلاک

79. جنگلهای دوهزار و سه هزار تنکابن

80. جواهرده

81. ریگ جن

82. غار علیصدر

83. شهر همدان

84. شیرکوه یزد

85. چک چکو

86. بافت تاریخی یزد

87. کویر عقدا

88. شیمبار

89. عشایر کرد خراسان شمالی

90. جزیرة هندورابی

91. هفتاد قلة اراک

92. چمستان مازندران

93. جزیرة ابوموسی

94. نوژیان لرستان

95. غار کلماکره

96. روستای اورامانات تخت

97. آواز دشتی

98. بندر کنگ

99. کویر حاجعلیقلی

100.کلیسای سنت استپانوس


 

[ چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, ] [ 10:50 ] [ علي افضلي ]

با سلام و احترام.

به اطلاع دانشجويان محترم مي رسانم تمام كلاسهاي درس اين هفته اينجانب در دانشگاه آزاد، اصول دين و نصير طبق برنامه برگزار مي شود.

[ شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:49 ] [ علي افضلي ]

سلام بر دوستان و خوانندگان محترم.

لازم مي دانم در ابتدا از لطف و بزرگواري شما كه به وبلاگ من سر ميزنيد و نظرات خودتان را مرقوم ميفرماييد، صميمانه تشكر كنم.بيشتر اوقات بحمدلله محدوده موضوعي نظرات دوستان يا اظهار لطف است و يا گاهاً سوالات و مباحث علمي كه اينجانب تمام تلاش خود را نموده ام كه به نحوي پاسخ مناسب را بدهم..اما بعضاً و با كمال تأسف ملاحظه ميشود كه برخي نظرات جنبه شخصي پيدا مي كند و توهين به افراد ديگري مي شود يا مثلاً نظرات به گونه اي است كه قابليت انتشار ندارند.خواهشم از دوستان اين است كه وبلاگ حاضر را به محلي براي تبادل نظر علمي تبديل نمايند و از هر گونه نظراتي كه خداي ناكرده ناملايماتي در پي دارد پرهيز كنند..باز هم از لطف شما سپاسگزارم.

[ شنبه 19 اسفند 1391برچسب:, ] [ 12:42 ] [ علي افضلي ]


يُحكى أن شيخاً كان يعيش فوق تل من التلال
ويملك جواداً وحيداً محبباً إليه ففر جواده وجاء
إليه جيرانه يواسونه لهذا الحظ العاثر فأجابهم
بلا حزن
ـ وما أدراكم أنه حظٌ عاثر؟
وبعد أيام قليلة عاد إليه الجواد مصطحباً معه
عدداً من الخيول البريّة فجاء إليه جيرانه
يهنئونه على هذا الحظ السعيد فأجابهم بلا تهلل
ـ وما أدراكم أنه حظٌ سعيد؟
ولم تمض أيام حتى كان إبنه الشاب يدرب أحد
هذه الخيول البرية فسقط من فوقه وكسرت ساقه
وجاءوا للشيخ يواسونه في هذا الحظ السيء
فأجابهم بلا هلع
ـ وما أدراكم أنه حظ سيء؟
وبعد أسابيع قليلة أُعلنت الحرب وجُنّد شباب
القرية وأعفي إبن الشيخ من القتال لكسر
ساقه فمات في الحرب شبابٌ كثر
وهكذا ظل الحظ العاثر يمهد لحظ سعيد و
الحظ السعيد يمهد لحظ عاثر الى ما لا نهاية في القصة
وليست في القصة فقط بل وفي الحياة لحد بعيد
*******
أهل الحكمة لا يغالون في الحزن على شيء
فاتهم لأنهم لا يعرفون على وجهة اليقين إن كان
فواته شراً خالص أم خير خفي أراد الله به أن
يجنبهم ضرراً أكبر، ولا يغالون أيضاً في الابتهاج
لنفس السبب، ويشكرون الله دائماً على كل ما أعطاهم
ويفرحون بإعتدال ويحزنون على مافاتهم بصبر وتجمل
لا يفرح الإنسان لمجرد أن حظه سعيد فقد تكون السعادة
طريقًا للشقاء.. والعكس بالعكس

[ پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, ] [ 19:5 ] [ علي افضلي ]

إن الكتابة عن جبل شامخ ونخلة باسقة كالرائدة ، شاعرة العراق والعرب الاولى ، الشاعرة والناقدة نازك الملائكة ، لها هیبتها ورهبتها ... فان تراثها الادبی وحیاتها من الثراء بحیث لا تكفیه كل المقالات التی صدرت والتی ستصدر . ولا ازعم اننی سآتی بجدید وغریب عما كتبه المختصون والمحبون ، لكننی سأكتب عنها كأمراة ومبدعة فی آن واحد و مما افخر واعتز به حقا اننی التقبت شخصیا عملاقی الشعر العربی الحدیث : الفقیدة نازك الملائكة ، والفقید الجواهری الكبیر فی ازمان وظروف مختلفة .لم اتحدث معها فی شؤون الادب والثقافة ، فقد كان لقاءا قصیرا كنت فیه مشدودة الاعصاب والفكر ، واعیش مشاعر من نوع خاص .. أحقا انا امام قامة من قامات الادب العربی ..؟ لقد رأیت بام عینی بساطتها اللامحدودة ومیلها للعزلة ... وهذا اهم ما اتذكره من لقائی القصیر معها صیف 1981
وكالكثیرین ، راعنی مشهد تشییعها الفقیر الذی لایلیق ابدا بحجمها وحجم ثورتها الشعریة ، وعسى ان یكون هذا تنفیذا لرغبتها ، فالزهد والابتعاد عن القشور كانا من اهم صفاتها .. بل لعل ذلك كان طریقتها فی رفض ما آل الیه حال وطنها ,العراق وحال الاوطان العربیة الاخرى التی لا تقدر الثقافة واهلها الاّ متى انضموا الى جوقة المطبلین لحكامها .. وهذا ما لم تفعله شاعرتنا ابدا فقد عاشت وماتت عزیزة الجانب وقریبة من نبض الثقافة

ان شاعرتنا ، السیدة نازك الملائكة ، ظلت ومنذ صدور قصیدتها " الكولیرا " عام 1947رمزا لمیلاد الشعر الحر وعلما بارزا من اعلام تحرر المرأة على طول الوطن العربی ، وستبقى حتى بعد وفاتها مرادفا لحركة شعریة تجدیدیة قادت التمرد على القصیدة العمودیة واسست لتجربة لم ینته تفاعلها بعد . غیر ان الجدل حول ریادتها للشعر الحر ما زال قائما ، ومن وجهة نظری مرجع ذلك الى كونها امرأة ، لان المرأة فی بلداننا ومجتمعاتنا لا یحق لها ان تكون البادئة والرائدة لیسیر خلفها الرجال .. ولو كان الشاعر المبدع بدر شاكر السیاب هو الذی ادعى الریادة اولا فلم تكن الدنیا لتقوم ولا الجدل لیحتدم لان هذا یعتبر من المسلمات ... ومهما یكن من امر فاننی وبامكانیاتی المتواضعة اقول : ان من یقرأ مؤلف الملائكة " قضایا الشعر المعاصر " بتمعن سیتأكد من صحة ما ذهبت الیه ای من ریادتها الحقة ، لیس لانها اكدت ذلك حینما كتبت :" كانت بدایة حركة الشعر الحر سنة 1947 ، فی العراق . ومن العراق ، بل من بغداد نفسها ، زحفت هذه الحركة وامتدت حتى غمرت الوطن العربی كله ..."  . اقول لیس بسبب هذا وانما لان طریقتها فی البحث فی جذور واسباب ظهور هذا النوع من الشعر ، ظروفها ، اسبابها الاجتماعیة والنفسیة , مزایا هذا الشعر ..الخ لدلیل قاطع على كونها هی الرائدة ، وهی التی شقت الطریق امام اجیال اخرى من الشعراء العراقیین وفی العالم العربی ، كالبیاتی والحیدری وصلاح عبد الصبور و محمود درویش وغیرهم .
ویرى الكثیر من النقاد ان قصیدة " الكولیرا " تمثل واحدة من اقوى اللحظات فی مسیرة الشعر العربی الحدیث . وتقول نازك الملائكة عن هذه القصیدة : " كنت كتبت تلك القصیدة اصور بها مشاعری نحو مصر الشقیقة خلال وباء الكولیرا الذی داهمها . وقد حاولت فیها التعبیر عن وقع ارجل الخیل التی تجر عربات الموتى من ضحایا الوباء فی ریف مصر . وقد ساقتنی ضرورة التعبیر الى اكتشاف الشعر الحر." والقصیدة من الوزن المتدارك (الخبب) ونقرأ منها :
طلع الفجر
أصغ الى وقع خطى الماشین
فی صمت الفجر،أصخ،انظر ركب الباكین
عشرة اموات،عشرونا
لاتحص، أصخ للباكینا
ًَّإسمع صوت الطفل المسكین
موتى،موتى،ضاع العدد
موتى ، موتى ، لم یبق عد
فی كل مكان جسد یندبه محزون
لا لحظة اخلاد لا صمت
هذا ما فعلت كف الموت
الموت الموت الموت
تشكو البشریة تشكو ما یرتكب الموت
الا ان هناك من شكك بحداثة هذا اللون فی كتابة الشعر وادعى ان العرب قد قالوا مثله قبلا .. لكن نازك تصر على ان حركة الشعر الحر هی ولیدة عصرنا هذا بدلیل ان "اغلبیة قرائنا مازالوا یستنكرونها ویرفضونها ، وبینهم كثرة لا یستهان بها تظن ان الشعر الحر لا یملك من الشعریة الا الاسم فهو نثر عادی لاوزن له ."
وعلینا ان لا ننسى ان مختلف الفنون تتعرض الى مثل هذه الهزات التطوریة التقدمیة،كما یتعرض البشر وحركة الحیاة ,وما الشعر الا ظاهرة لا یمكنها ان تقف جامدة امام تطور الانسان المتسارع ،اذ لابد له من ان یجاری هذا التطور ویواكبه ... ولابد له ان یلبی الحاجة الى التجدید التی تفرض نفسها بفعل القانون الذی یتحكم فی حركات التجدید عامة.الاان حالات الریبة والتحفظ من الجدید هی حالات عرفها التاریخ البشری كمسعى لحمایة الموروث والمتعارف علیه وهو وجه من وجوه الدفاع عن النفس ، غیر ان هذا الجدید یفرض نفسه فی النهایة اذا كان اصیلا حقاو تمثل رد الفعل من الشعر الحر فی رفضه ، وعده بدعة سیئة النیة غرضها هدم الشعر العربی ، لان هذا اللون الجدید حطم استقلال البیت وجعل اشطر القصیدة لا تتقید بعدد معین من التفعیلات ..وقد اتهم الشعراء بانهم كسالى وذوو مواهب شعریة ضحلة ولهذا وجدوا هذه الطریقة التی تحررهم من صعوبة الاوزان العربیة .. لكن الملائكة ترد على ذلك وتفنده مؤكدة ان الحریة لیست اسهل من القیود لان " كل حریة على الاطلاق تتضمن مسؤولیة" و "ان الحریة خطرة لانها تتضمن مغامرة فردیة یجازف فیها المرء براحته وكیانه،ولن یقوى على مخاوفها الا من كان شدید الثقة بنفسه.".وفوق ذلك فان هذا الشكل الشعری الجدید قد مهدت له حركة التجدید والتنویع فی الشكل والاسلوب التی ابتدأت فی عصر النهضة الحدیثة سواء فی مدرسة شعراء المهجر فی امریكا او فی جمعیة(ابولو) فی القاهرة .ولابد ان تكون هناك حاجات روحیة تدفع بالافراد الى ان یبدأوا حركات التجدید وتدفعهم الى احداثه ،ویمكن القول ان حركة الشعر الحر كانت استجابة لحاجة الذهن العربی للبناء على اساس حدیث ،وعلى هذا فانها كانت ضرورة اجتماعیة فشلت كل محاولات وأدها مما "اضطر مؤتمر الادباءالعرب الثالث فی القاهرة الى ان یعترف به رسمیا ویدخله فی ابحاثه الرئیسیة."
وتعرف نازك الملائكة الشعر الحر بانه :"شعر ذو شطر واحد لیس له طول ثابت وانما یصح ان یتغیر عدد التفعیلات من شطر الى شطر. ویكون هذا التغیر وفق قانون عروضی یتحكم فیه.." كما تؤكد بان "اساس الوزن فی الشعر الحر انه یقوم على وحدة التفعیلة. والمعنى البسیط الواضح ..ان الحریة فی تنویع عدد التفعیلات او اطوال الاشطر تشترط بدءا ان تكون التفعیلات فی الاشطر متشابهة تمام التشابه ، فمثلا یكتب الشاعر من بحر الرمل اشطرا تجری على هذا النسق :
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن
فاعلاتن فاعلاتن "
وهكذا ...
فالشعر الحر اذن ظاهرة عروضیة یتعلق بعدد التفعیلات فی الشطر ویتناول الشكل الموسیقی للقصیدة وهو فی اساسه دعوة الى تطویر الشكل لیكون اسلوبا جدیدا یقف الى جانب القدیم لكنه یتناسب مع عصره .وهو محاولة من الشاعر المعاصر الى التخلص من القشور الخارجیة والعنایة بالمضمون .
ولعل من المهم هنا التطرق الى العوامل الاجتماعیة الموجبة لانبثاق الشعر الحر كما تراها نازك الملائكة،وهی:
1
ـ النزوع الى الواقع : حیث تتیح اوزانه الدخول الى الواقعیة ، وتتیح للشاعر الحركة فیما یناسب مشاكل عصره.
2
ـ الحنین الى الاستقلال . فالشاعر یرغب فی ان یبتدع لنفسه شیئا مستوحى من حاجات عصره ویكف ان یكون تابعا لامرأ القیس وغیره من القدامى ، فهو بهذا ذو جذور نفسیة مفروضة .
3
ـ النفور من النموذج : وهذا یتناسب مع الفكر المعاصر عموما الذی یمیل الى التغییر والتنویع ویرفض الوحدة الثابتة المتكررة ، فالحیاة واللغة ذاتها لا تسیران على نمط واحد ...
4
ـ ایثار المضمون :اعتمادا على وحدة الشكل والمضمون ، التی تخضع لها الحركات الاجتماعیة والادبیة فان الشاعر او الفرد المعاصر یتجه الى تحكیم المضمون فی الشكل لیس فی الشعر فقط وانما فی نختلف مظاهر الحیاة .
هذا اضافة الى عوامل اخرى غیر التی ذكرت ...
ان نازك الملائكة وهی تضع ملامح شكل جدید فی القصیدة العربیة ظلت تؤكد على ان القدیم یجب ان یبقى ، لان هذا الجدید لایمكنه ان یتناول كل ما یمكن ان یتناوله الشعر ، خاصة وانها اكدت على ان اوزان الشعر الحر هی ثمانیة فقط من الاوزان الستة عشر فی الشعر العربی ، فمثلا انها لا ترى انه یمكنه ان یكون شعرا ملحمیا .
وقد ظلت نازك وحتى فی شعرها الحدیث تجسد الذات المنطویة التی رافقتها منذ الطفولة وبرعت فی ذلك كما برعت فی التعبیر عن حالة الاغتراب والوحشة والحس المرهف والحزن الصامت .
ان الحدیث عن نازك الملائكة كما ذكرت فی البدایة، لایمكن ان ینقطع .. وكما كتبت عنها وفیها مقالات وبحوث ورسائل جامعیة فستكتب عنها المزید من البحوث والرسائل الجامعیة طالما ظلت قوانین التطور الاجتماعی تتحكم فی حیاتنا وطالما تظل المساعی للتجدید قائمة .
وكامرأة عراقیة ابقى مدینة لها لیس لكونها علما ادبیا شامخا فحسب ، وانما رائدة من رواد نهضة المرأة العراقیة ،التی اختارت الصعب وتحدت التیار وقررت المواجهة ، وكانت من بین اوائل الداعین الى تحرر المرأة ومساواتها وخروجها للعمل وسفورها .
ستبقى نازك منارا و قامة فی الشعر والحیاة لم تنحن .....

         وقار هاشم


[ سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:, ] [ 18:32 ] [ علي افضلي ]

«ادونیس جایگاه بسیار ارزشمندی در ادبیات امروز جهان دارد و آثارش به زبان‌های روسی، انگلیسی، فرانسوی، اسپانیائی، ایتالیائی و چند زبان دیگر ترجمه شده. او در سال ۱۹۳۰ در سوریه متولد شد و پس از اخذ مدرک لیسانس فلسفه از دانشگاه دمشق، سال ۱۹۵۶ به لبنان رفت و تابعیت آنجا را پذیرفت. ادونیس در سال ۱۹۵۷ مجله پیشرو و معتبر «شعر» را بنیان گذاشت و در تثبیت جریان شعر نوی عربی نقشی مهم ایفا کرد. پس از تعطیلی مجله شعر در سال ۱۹۶۴، ادونیس سال ۱۹۶۸مجله‌ی «مواقف» را منتشر کرد و توانست در یک دوره ۲۴ ساله، ۷۴ شماره از این مجله را عرضه کند. وی سال ۱۹۷۳ از دانشگاه سن‌ژوزف بیروت با نوشتن پایان‌نامه‌ای با عنوان «ثابت و متحول» در حوزه جریان‌های ثابت و متحول عرصه اندیشه، موفق به اخذ مدرک دکتری شد و به تدریس در دانشگاه پرداخت. سال ۱۹۸۶ نیز به فرانسه مهاجرت کرد و در دانشگاه سوربن مشغول به کار شد و بعد، شش سال به تدریس در دانشگاه ژنو پرداخت و با انستیتوی جهان عرب در پاریس همکاری کرد. او در سال ۲۰۰۵ به دعوت بخش فرهنگی سفارت فرانسه در تهران، به ایران آمد و در کتابی که سال ۲۰۰۸ منتشر کرد از این سفر به عنوان یکی از زیباترین دیدارهای فرهنگی‌اش یاد کرده است.»ادونیس آشنایی‌زداترین شاعر ادبیات امروز عرب است. او آشنائی‌زداترین تصاویر را انتخاب می‌کند و عمیقا معتقد به تصاویر ناآشنا و تصورات غریب و تازه‌ای است که خلاف عرف باشد؛ چرا که در دیدگاه او شعر یعنی مکاشفه و مکاشفه یعنی بیرون جهیدن از مفاهیم عادی اشیاء. وی هم مثل رنه شار و بودلر عقیده دارد ناآشنایی همیشه زیباست.هم در زبان شعری، هم در ساختار و هم در تصاویر شعر ادونیس ما شاهد غرابت‌ها و نا‌آشنائی‌ها هستیم. او اعتقاد دارد زبان در شعر نباید معنای معهود خود را القاء کند؛ زیرا شعر نو حالت مکاشفه دارد و لاجرم از جهان عادی فراتر می‌رود؛ پس زبانی هم که باید حامل این شعر باشد، ضروری است از معنای معهود خود فراتر برود. واژه‌های شعری بایستی حاوی معنائی باشند که پیشتر مسبوق به حمل آن نبوده‌اند. همین اعتقاد، شعر ادونیس را در زبان اصلی، برای خوانندگان عرب‌زبان نیز قدری دشواریاب کرده است.شعر او کمترین وابستگی را به زمان و مکان دارد و در آثارش همه زمان‌ها و مکان‌ها تداخل می‌یابند. تداخل احساسات، تداخل تجارب، تداخل تصاویر، تقاطع جزء و کل نیز در شعر او شکل می‌گیرد و از دیگرسو هیچ جزئی معنای خودش را به تنهایی افاده نمی‌کند. در شعر ادونیس، جزء معنی‌اش را از کل می‌گیرد و او شعر را یک کلیت تلقی می‌کند. ادونیس عقیده دارد در شعر، عاطفه باید در آن واحد جنبه‌های ذهنی، عینی، فردی و جهانی داشته باشد. به زعم او شعر، نه بازتاب چیزی دیگر، که یک آفرینش، ابداع یا خلق محسوب می‌شود و در شعر امروز هرگاه مخاطب نو شود، شعر هم نو خواهد شد. ادونیس می‌گوید شاید اگر ما شعری را کامل نفهمیم از آن لذت نبریم، اما باید بدانیم که فهم کامل هم جلوی لذت بردن ما را از متن می‌گیرد. البته ایهامی که گرایش به شناخت نداشته باشد، به جای داشتن شعریت، تبدیل به طلسم و معما می‌شود و این هم با ذات شعر امروز سازگار نیست.به باور ادونیس نثر بر گسترش‌پذیری و توالی اندیشه‌ها مبتنی است، ولی در شعر لزومی به این توالی وجود ندارد. در نثر، بیان ما تقریری و روشن است، اما در شعر خلاف این صدق می‌کند. شعر، بیان لحظه‌ای است که به زمان و مکان وابسته نباشد. ممکن است ما شعری که از گذشته به امروز رسیده را شعری نو بدانیم. باید توجه داشت الزاما هر شعری که امروز نوشته می‌شود شعر نو نیست؛ چون امکان دارد حامل لحظه‌ای نو نباشد. در مقابل، گاه در شعری از پیشینیان با تک‌مصرعی روبرو می‌شویم که ما را تکان‌ می‌دهد. وقوع این حس صرفا به این دلیل نیست که اثر از گذشته‌ای پرعظمت به دست ما رسیده، بلکه به خاطر این است که لحظه عظیم انسانی‌ای را ترسیم می‌کند که برای تمامی زمان‌ها نوست و با گذر از مرز اعصار، می‌تواند انسان امروزی را هم تحت تاثیر قرار بدهد.»  «ادونیس در شعر خودش در چهار حوزه موسیقی، زبان، تصویر و ساختار با وسواسی دائمی در پی تجربه‌های تازه‌تر بوده است.» اسوار پس از بیان نکته فوق، در تشریح آن گفت: «در حوزه‌ی موسیقی ادونیس از نخستین پیشگامان نوگرائی در شعر امروز عرب محسوب می‌شود. او ابتدا اشعار موزون چند وزنی را تجربه کرد و سپس به شعر سپید روی آورد، اما به اقتضای هر مقطع و هر موضوع، باز به شعر چندوزنی برگشته و حتی شعر موزون و شعر سپید را در منظومه‌ای واحد در کنار هم به کار برده است. هر چند ادونیس در موسیقی شعر چه از طریق زایائی اوزان معهود و چه از طریق عدول از نظام افاعیل و پرداختن به وزن درونی شعر نوآوری‌های بسیاری را به نام خود ثبت کرده، بیشترین نوآوری‌های او به حوزه زبان مربوط می‌شود. وی اولین کسی است که مفهوم انهدام یا انفجار زبان را در شعر امروز عرب به کار برد و تبیین کرد. ادونیس به کلمه و نقش آن در شعر اهمیت بسیاری می‌دهد و می‌گوید کلمه مطلقا نباید معنای معهود و قاموسی خود را در شعر امروز داشته باشد و به جای آن بایستی حامل معانی جدید شود. ادونیس عقیده دارد هیچ کلمه‌ای به تنهائی زشت یا زیبا نیست و هیچ کلمه‌ای به تنهائی شعریتی بیشتر یا کمتر از کلمه دیگر ندارد؛ بلکه این سیاق کلام و رابط جدید واژه‌ها با یکدیگر است که به کلمه ارزش می‌دهد. او مطلقا حاضر به پذیرش دیدگاهی که برخی کلمه‌ها را شاعرانه و برخی دیگر را غیرشاعرانه می‌داند نیست؛ بلکه می‌گوید این هنر شاعر و سیاق روابط بین کلمه‌هاست که در شعر، واژه‌ای را شاعرانه یا غیرشاعرانه خواهد کرد.وی به استفاده هم‌زمان از تصاویر ساده و مرکب اعتقاد دارد و از همین رو ممکن است تصاویرش برای ما ناآشنا باشند. ادونیس از نمادهای اساطیری، معاصر، اشیاء، طبیعت، آینه، نقاب و شخصیت‌های تاریخی بسیار بهره می‌برد. توالی تصاویر او به ذهن حمله می‌کند و منجر می‌شود تا مخاطب بار گرانی را روی تخیل خود احساس کند. مخاطب او از عهده‌ تشریح تک‌تک عناصر جزئی کلیت شعر ادونیس برنمی‌آید، اما شعر را به عنوان یک کلیت پذیرفته و از آن لذت می‌برد. در حوزه ساختار نیز شاعر، هم از گذشته صحبت می‌کند، هم از حال و باز به گذشته بازمی‌گردد. از تداعی معانی و تداعی آزاد استفاده می‌کند و از دو ساختار ساده و مرکب بهره می‌برد. او از ساختار نمایشی هم در منظومه‌های بلندش بهره گرفته و دو شیوه متن و پانوشت و متن و حاشیه را نیز به دایره تجارب خود افزوده است؛ با این وصف که پانوشت و حاشیه شعر او هم چیزی جز شعر نیست. شعرهای تک‌ساحتی، ساده و هایکو وار نیز در کارنامه وی دیده می‌شود.

[ شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, ] [ 22:12 ] [ علي افضلي ]

باسلام..

ضمن تشكر از دانشجويان محترمي كه درس عربي رشته حقوق را با اينجانب اخذ كرده اند، به اطلاع ميرسانم اين دو سكشن به جناب دكتر چوبين واگذار شده است.  عذرخواهي صميمانه اينجانب را پذيرا باشيد.

[ شنبه 5 اسفند 1391برچسب:, ] [ 7:57 ] [ علي افضلي ]

.: Weblog Themes By MihanSkin :.

درباره وبلاگ

من علي افضلي هستم.دوست داشتم فضايي براي ارتباط با استادان اهل نظر و دانشجويانم داشته باشم.اين وبلاگ،به نوعي صفحه شخصي من است بنابراين طبيعي است كه فضاي آن با كلاس درس متفاوت خواهد بود و اساسا تلاشي در جهت اينكه اين وبلاگ موضوعات علمي محض را پوشش دهد،بعمل نخواهد آمد هرچند از طرح مسائل و مطالب علمي به شدت استقبال خواهم نمود.شما نيز هر آنچه مي پسنديد ميتوانيد ارسال داريد..سپاسگزارم
امکانات وب